سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مسئله امید به خدا (جمعه 87/1/30 ساعت 2:1 عصر)

امید به خدا 

بحثی را که انشاءالله امشب با عنایت اهل بیت و خدا قصد مطرح کردنش رو داریم بحثی است که در ماه رجب ، شعبان و رمضان باید بهش خیلی دقت شود ، تا انسان بداند چگونه در این سه ماه با خداوند آشنا شود و چگونه این آشنایی را حفظ کند و طرف حساب خودش رو بشناسه ، یعنی بفهمه که خدا کیست ؟ نسبت به خدا چگونه باید برخورد کرد ؟ چه نظری نسبت به خدا باید داشت ؟ و خدا نسبت به بنده هاش چگونه عمل می کنه ؟ لذا بحث امشب تحت عنوان امیدواری است تا ببینیم امیدواری چیه ؟ چه کارهایی جزء امیدواری است ، چه کارهایی نیست و یک انسان امیدوار و راجی باید چه شرایطی داشته باشه ؟ این بحث امشب هست . از نظر کلی یکی از مهمترین مسائلی که انسان به دلیل اون ، زندگی می کنه امیده . یعنی اگر احیاناً امید در انسانی نباشه ، زندگی کردن برای این انسان واقعاً غیر ممکن می شه و راهی نداره جز خودکشی . در روایات داریم که حضرت موسی (ع) پیرمرد هفتاد ساله ای را دید که با یک علاقه خاصی مشغول بیل زدن ، شخم و نهال کاشتن بود ، با خودش گفت : این پیرمرد چه امیدی داره و گفت : “ خدایا برای امتحان یک لحظه امید را از این پیرمرد بگیر . ” موسی (ع) دید که پیرمرد بیل رو کنار گذاشت ، دراز کشید و تکون هم نخورد . موسی (ع)‌ گفت : خدایا ! امید رو بهش برگردون ” خداوند به پیرمرد امید رو برگردوند . دوباره بلند شد و کار کرد . از پیرمرد سؤال کردند که چی شد ؟ گفت : داشتم کار می کردم ، یک دفعه گفتم : هفتاد ساله داری کار می کنی که چی ؟ برای چی ؟ به چه امیدی ؟ دیدم خبری نیست ، گفتم : می خوابم تا بمیرم . بعد با خودم گفتم خُب حالا که نمردیم ( اون لحظه ای که باز امید داره برمی گرده ) تا دو ساعت دیگه گشنه ات می شه . باز پا شدم و کار کردم . یعنی انسان اگر امید نداشته باشه رو به قبله باید دراز بکشه یا اینکه بره از طبقه هیجدهم خودشو پرت کنه پائین ! امید لازمه . و دارای سه بعد هست : 1 ـ امید به زندگی ، یه کسی ممکنه تمام مسائل زندگی و حیات براش فراهم باشه ، اما امید به زندگی نداشته باشه . در همین ایران جوان بیست و هشت ساله ای خودکشی کرده بود و نجاتش دادند ، ازش علل و انگیزه خودکشی را پرسیده بودند ، گفت : من نگاه کردم دیدم که همه چی دارم . به همه لذتها رسیدم ، در اوج رفاه هستم ، برای نون ، برای پول ، مقام ، برای هیچی ، دیگه لازم نیست که تلاشی کنم . همه چی دارم . در نتیجه به پوچی رسیدم و خودکشی کردم . لذا امید به زندگی اولین اصله . بعضی از ما یه مشکلی که برامون پیش می یاد دیگه رو به قبله می خوابیم و می گیم خدایا مرگ ما رو برسون . با اولین مشکل تقاضای مرگ می کنیم . این از بی ظرفیتیه انسانه . این بی صبری است و بدونید که بی صبری گناهه . 2 ـ دومین اصل ، امید به خلق ، امید به خلق یعنی چی ؟ بعضی از ماها اینقدر نسبت به مردم بدبین می شیم که هیچ امیدی به هیچ کس نداریم می گیم : فقط خدا ، این خوبه . اما بعد منفیش اینه که فقط امید به خدا داری و از خلق هم بدجوری می بری ! ( بنی آدم اعضای یکدیگرند ، که در آفرینش ز یک گوهرند چو عضوی بدرد آورد روزگار ، دگر عضوها را نماند قرار ) مردم همه هم بد نیستند . می گه آقا ! دیگه به هیچ کس نمی شه اعتماد کرد ، همه بدند ، دنبال مقامند ، دنبال پولند ، همه دنبال مادیاتند . همه می خوان سر آدم کلاه بذارن . حالا مثلاً چهار نفر سرش کلاه گذاشتند ، این برای شش میلیارد نفر حکم می کنه . این طوری نیست . نه همة مردم بدند و نه آدم خوب قحطه . مخصوصاً در جامعه ایران ، هنوز رگه های بسیار قوی از عاطفه ، صداقت ، محبت ، وفاداری ، مردانگی و دیانت و . . . دیده می شود ، گرچه یه کم کمرنگ شده اما دیده می شه . هرچی بیشتر به دین بپردازیم این رگه ها پررنگ تر می شه . پس دومین مطلب ایمد به خلق هست . انسان باید تا حدی به خلق امدی داشته باشه ، تا حدی که امیدش فقط معطوف به خلق نباشه . 3 ـ  امید به خدا . چقدر باید امید داشته باشیم ؟ نسبت به رحمت خداوند ، نسبت به این که روز قیامت بخشیده می شیم چقدر باید امید داشته باشیم ؟ آیا خداوند شش میلیارد و اندی نفر خلق کرده و الان از این تعداد فقط شصت میلیون مسلمون و شیعه رو  و توی اینها هم 15 ، 20  نفر رو به بهشت می بره و بقیه جهنمی هستند ؟ آیا چنین حکمی خدا می ده ؟ آیا خداوند از هر ده نفر ، نه نفر رو جهنم می فرسته ، یک نفر می ره بهشت ؟ از هر ده نفر پنج تا می روند جهنم ، پنج نفر می روند بهشت ؟ در حق خدا اینگونه حکم دادن ظلم هست . مگر قراره خدا اینهمه خلق کنه و همه رو جهنم ببره ؟ خدا که هیزم جهنم نمی خواد ، می خوایم ببینیم درجه امید به رحمانیت خدا باید چقدر باشه ؟ در این ماه رجب که ما دنبال استغفار هستیم امید به رحمت خدا چقدر باید باشه ؟ آیا فقط و فقط حزب اللهی ها ، نماز شب خونها و درجه یک ها می روند بهشت ؟ پس بقیه چی ؟ البته در بحث عدالت خواهیم گفت که نماز شب خونها ، بهشتشون با بهشت بقیه فرق داره . بهشت درجات داره این از عدالت خدا دوره که همه را با هم داخل بهشت کنه بدون درجه . اما قرار هم نیست همه جهنم بروند . یکی از تفاسیری که برای “ هَل مِنْ مزید ” گفته شده این هست که مالک جهنم ، می گه هرچی گنهکار می ریزند توی جهنم می گه : “ هل من مَزید ” یعنی اینقدر جا داره که هرچی هم می ریزند اون بیشتر می خواد . تفسیر دیگه اش اینه که می گن کسی به اون صورت ، جهنم نمی ره . بخاطر همین توقع مالک جهنم بیشتر از این حرفهاست . رحمت خداوند وقتی در روز قیامت به جوش می یاد ، و دریای رحمت خدا وقتی سرازیر می شه حتی مالک جهنم هم متعجب می شه . در روایت دیگه داریم که حتی ابلیس طمع می کنه ، می گه مثل اینکه اینجا خبرایی هست . سؤال می کنه : خدایا ! من رو هم می بخشی ؟! ( ابلیس !! ) آخر بحث می رسیم به اینکه میزان امیدواری به خداوند باید چقدر باشه ؟ البته قبل از اینکه میزان امیدواری رو بگیم ، من شرایط یک انسان امیدوار رو می گم . و بعد شما تطبیق بدید با خودتون ، اگر این شرایط رو دارید که فبها ، اما اگر ندارید تا آخر همین جلسه متعهد بشید شرایط رو در خودتون جور کنید تا بعد به اون حدی که آخر صحبتهام می گم به خدا امید داشته باشید .

شرایط انسان امیدوار : 1 ـ‌ آیه 110 سوره کهف می فرماید : “ من کان یرجوا لقاء ربه ” کسی که امید داره به دیدار خداش ، “ فلیعمل عملاً صالحاً ” به دنبال جمع کردن عمل صالح باشه نه اینکه فقط دنبال این باشه که گناه می کنه توبه کنه این درسته اما تو زندگیش فکرش اینه که باید عمل صالح جمع کنه . حالا اگر گناه می کنه ، این دیگه تخطی از انگیزه ها و اهداف خودشه . هدفش جمع کردن گناه نیست ، صبح تا شب دنبال پول حروم نمی دوه ، صبح تا شب زیر پای این و اون و خالی نمی کنه ، هدفش عمل خیر جمع کردنه اما ممکنه در این راه گناه هم بکنه . پس شرط اول اینه که در زندگی هدف جمع آوری اعمال صالح باشه ، شرط دوم ، امید همراه با خوب باشه ، یه نفر که اصلاً عمل صالح جمع نمی کنه ، هرچی می گیم آقا چرا نمازت این طوریه ؟ می گه آقا دین که این چیزا نیست ، آقا چرا قیافه ات اینجوریه ؟ می گه دین که این چیزها نیست . پس دین چیه ؟ خُب شما دین رو معرفی کن ، ببینم دین از دید تو چیه ؟ همین جوری گناه رو گناه انبار می کنه ، همین جوری پول مردم رو می خوره ، به مقامهای مختلف که می رسه از بیت المال هدر می ده . بعد هم می گه : “‌ خدا ارحم الراحمینه ” ای آقا ! خدا که برای این چیزها آدم رو نمی سوزونه . دقیقاً کاری که ارباب سلمان می کرد : زمانی که سلمان برده بود . تا سلمان می گفت : ارباب این کارها رو نکن ، می گفت : بابا ! خدا ارحم الراحمینه ، تو نمی دونی ؟! هرچی می گفت : توی گوش ارباب فرو نمی رفت ، یه روزی گفت : سلمان ! این یک هکتار زمین رو گندم بکار ، گفت : چشم ! رفت . ـ کاشتی ؟        ـ بله .        ـ آب می دی ؟          ـ بله . سه ماه گذشت ، ـ سبز شد ؟         ـ بله ، جوونه زده بریم ببینیم . رفت و دید که تماماً جو سبز شده ! به سلمان گفت : من به تو گفتم گندم بکار ، اینها که جو هست ؟! گفت : من جو کاشتم ، گفتم خدا ارحم الراحمینه ، انشاءالله گندم در می یاد ! تازه اون موقع اربابش فهمید چه خبره . گفت : تو یه عمره که داری جو می کاری ، چطور توقع داری روز قیامت گندم برداشت کنی ؟ خُب نمی شه .

2 ـ امیدواری باید به همراه خوف باشه . یعنی اگر گناه هم می کنی ، به خاطر امید ، به گناهت پررو نشو . نگو گناه کردم که کردم ، خدا ارحم الراحمینه ، می بخشه . خائف باش ، بترس ، گریه کن ، توبه کن ، ولو این که دوباره گناه کنی ، اما از گناه خودت خائف باش ، به امید خودت غره و مغرور نشو که روزی بیاد به امید رحمت خدا گناه کنی . این امید کاذبه .

3 ـ امید ، بدون عمل نباشه . حضرت علی (ع) می فرماید : “ العجب مِنْ مَنْ رجاء الثواب و لم یعمل ” تعجب دارم از کسی که امید داره به ثواب ، ولی هیچ کاری نمی کنه . پاشو انداخته روی پاش ، تخمه رو هم گذاشته بغل دستش ، چای ، شربت ، میوه ، همه چی ردیف ، نشسته صبح تا شب داره فوتبال نگاه می کنه . می گی : آقا مگه تو کنکور نداری ؟ برای چی می خوای کنکور شرکت کنی ؟ می گه : انشاءالله به امید اینکه قبول بشم . خُب کسی که امید داره برای قبولی در کنکور ، یه کم درس می خونه ، ولو این که کم بخونه ، ولی درس می خونه ، امیرالمؤمنین (ع) می فرماید : “ من تعجب می کنم از کسی که امید داره اما عمل نمی کنه ” ببینید اگر هر کدوم از این شرایط رو ندارید ، همین جا با خودتون تعهد کنید .

حافظ :

حافظ خام طمع شرمی از این قصد بدار   عملت چیست که فردوس برین می خواهی

یعنی اگر فردوس برین می خوای ، باید حداقل کمی در مسیرش قدم برداری .

به طواف کعبه رفتم به حرم رهم ندادند   تو در برون چه کردی که درون خانه آیی

به هر حال انسان باید یه عملی داشته باشه ، ولو کم .

4 ـ شرط چهارم : امید باید فقط به خدا باشه ، اما نسبت به مردم هم بدبین نباشید . می گه خدایا من برای کارم پیش فلان مسؤول می رم ، پیش فلان بنده ات می رم پول قرض می گیرم اما می دونم این تویی که به دست اون به من پول قرض می دی . تویی که به زبان او و به امضاء اون ، کار منو راه می ندازی امید اینطوری باشه .

5 ـ شرط پنجم : تمام مدت امیدت به عمل خودت نباشه ، با خودت بگو : خُب حالا ما اگه بمیریم ، برای حساب کتاب و میزان ما هم یه چیزهایی داریم ، چهار رکعت نمازی ، نماز شبی ، عزاداری ، مجلس ابی عبدالله (ع) و . . آقا اگر یک ذره به عملت امیدوار باشی اصلاً دنبال رحمت خداوند نرو . خداوند در روز قیامت رحمتش شامل کسانی می شود و کسانی امیدوارهای حقیقی هستند که عمل خود را پشیزی نشمارند . عمل ما هیچ ارزشی نداره .

6 ـ شرط ششم : از خدا طلب کار نباشیم . جوونه ، 18 سالشه ، دو هفته است که اومده کانون ،دو هفته است گناه نکرده ، سه سال قبلش گناه می کرده ، ، دو هفته است که خوب شده ، نمازهاش رو می ره مسجد می خونه ، مثل اینکه آقا شق القمر کرده ، توقع داره ملائکه شب بیان کفشاش رو جفت کنند . حضرت آقای فاطمی نیا از قول استاد بزرگوارشون نقل می کردند ، توی نماز دو رکعتی مستحبی که خوندم ، (‌نماز شب ) دیدم که سیئاتم از بدنم به صورت کرم و حشرات موزی خارج شدند . بهر حال این بزرگوار بعد از 50 سال زهد و تقوا به این درجه رسیده بود ، بعد ایشون می گن روی منبر این قضیه رو گفتم ، فردا شبش یکی اومد پای منبر ، گفت : سلام علیکم ، آقا این نمازی که دیشب شما گفتید ما خوندیم ، خدا قبول کنه اما عقربی ، موشی ، چیزی از جانماز ما بیرون نرفت ! ببینید ، توقع داشته باشیم که یواش یواش به اون درجه برسیم هر وقت از جانماز ما عقرب بیرون رفت روی منبر می گیم شما هم پنج سال بعدش منتظر باشید ، فعلاً که نرفته . حالا حالاها هم فکر نکنم بره ! یعنی اگر قرار باشه بیرون بره اول از جانماز من که دارم بهتون یاد می دم بیرون می ره ، بعضی از بردارهایی که می یان دو جلسه پای منبر می شینند توقع دارند که از همه چی بگذرند و سریع بالا بروند و برسند به عرش ! بعضاً هم یه نامه هایی می نویسند خیلی هم زیبا و خوندنیه . ( برادر یا خواهری که نوشتند ، ناراحت نشوند ما مزاح داریم می کنیم ) نوشته بود که ما اون شب توی مشهد خیلی دعاتون کردیم . بعد توضیح داده همون شب چهارشنبه که رفتیم حرم و امام زمان (عج) ، امام رضا (ع) ، حضرت زهرا (س) ، امام حسین (ع) اینها همه بودند ،‌اومدند و خلاصه صحبت می کردیم باهاشون اتفاقاً گفتیم که برای شما هم دعا کنند . ( خنده مستمعین ) احتمالاً این صد و بیست وچهار هزار پیامبر هم بودند که ایشون نشناخته ، یا حتماً حضور ذهن نداشته . اینجوری و به این سادگی ها نیست . خُب از بحث خارج نشیم .

حضرت امیرالمؤمنین (ع) در کتاب نهج البلاغه نامه ای خطاب به زیاد دارند ، زیاد ، خطاب به امیرالمؤمنین (ع) نوشته بود : خدا ما رو کمک می کنه ، خدا ما رو بالا می بره ، خداست که به ما عزت می ده و پادشاهی رو حفظ می کنه و خلاصه خدا خیلی ما رو تحویل می گیره . اینجوری جلو پای خودش بلند شده بود . حضرت در جواب می نویسند : ” اترجوان یعطیک الله اجرالمتواضعین ، الذینهم فی صلاتهم خاشعون ” تو توقع داری خداوند اجر کسانی که در مقابل خدا خشوع می کنند بهت بده ؟اونهایی که با خدا رفیق هستند ، چنین توقعی داری ؟ “ و انت عندهم من المتکبرین ” در حالی که تو اصلاً جزء متکبرین هستی ؟ مثلاً آقا ما جزء دبیرستان دکتر حسابی هستیم ، و یکی دیگه جزء دبیرستان شهید موسوی . مایی که جزء دبیرستان دکتر حسابی هستیم ، هیچ کس ما رو جزء دبیرستان شهید موسوی حساب نخواهد کرد چرا ؟ چون ما اسممون توی لیست این وریه . وقتی که من جزء متکبرین هستم خدا هرچقدر هم حالا رحمت داشته باشه ، و تمام رحمتش رو خرج کنه چه جوری من رو جزو متواعضین و نماز شب خونها قرار بده ؟ یه وقتی هست مثلاً توی اون دبیرستان هم اسمم هست ، از 20 واحد درس دو واحد رو اونجا گرفتم ، این بحثش جداست . 18 تا گناه می کنی ، 2 تا هم ثواب می کنی ، 18 بار تکبر می کنی 2 بار هم خضوع داری ، این بحثش جداست . اما منی که در اعمال و رفتارم سر سوزنی خضوع ندارم ، خداوند هرچقدر هم که رحمت داشته باشه ( خوب دقت کنید ! ) هرچقدر دریای رحمت خداوند به جوشش در بیاد ، هر چقدر هم که ما امید داشته باشیم ، نمی شه . ( ما می گیم نره این می گه بدوش ! ) هر کاری بکنی نمی شه . لذا اگر می خوایم امید داشته باشیم باید در یک طبقه و درجه ای قرار بگیریم ولو اینکه درجه اش پائین باشه ، لذا این خیلی مهمه . می گه تو در حالی که از متکبرینی توقع و امید داری که خداوند تو رو جزء متواضعین قرار بده ؟! نمی شه عزیز من ! وقتی من تا حالا تو عمرم یک رکعت نماز شب نخوندم چطور توقع دارم خدا من رو روز محشر جزء نماز شب خونها محشور کنه ؟ نمی شه . ما توقع داریم خداوند عملی که نداریم رو  برکت بده . تو پنج تومن صدقه بده ، بعد خدا هم برکت می ده . اما وقتی آدم هیچی صدقه نداده ، چه رحمتی می خواد این رو وسیع کنه ؟ و بهش وسعت بده ؟

پس این شرایطش به طور اجمالی : 1 ـ امید همراه با خوف باشه ، 2 ـ جزو کسانی باشی که شامل امید بشی . 3 ـ امید فقط به خدا باشه ، 4 ـ امید کاذب نباشه و . . . با این چند شرط می تونی امیدوار باشی . به چی امیدوار باشی ؟ به رحمت الهی . میزان این رحمت چقدر هست ؟ با این داشتن این شرایط رحمت الهی به جوش می یاد . اونقدر به خدا امیدوار باش که گویا اصلاً گناهی نکردی ، اصلاً انگار پاک پاک هستی . اینقدر این رحمت زیاد هست که اگر نمکی به سفره خدا داده باشی ، خدا دستت رو می گیره . روایت از حضرت محمد (ص) ، و رحمت للعالمین (ص) هست ، چقدر این روایت رحمت عجیبه ، از این روایتهایی هست که واقعاً هر گنهکار حرفه ایِ ، صد سال گناه کرده ای ، با شنیدنش جون می گیره ، می گه : به به ! عجب خدایی ما داریم ! کیف می کنه و بعد هم که خوب کیفش رو کرد شرمنده می شه که بابا ! ما در مقابل چه کسی عصیان و گناه داریم می کنیم ؟! روایت می فرماید : از اول خلقت تا لحظه صور اسرافیل هرچقدر انسانی به انسان دیگر محبت می کنه ، و یا هر حیوانی به هر حیوان دیگری محبت می کنه ، ( محبت همه مادرها در طول خلقت به بچه هاشون ، محبت همه همسرها به یکدیگه ، همه پدر و مادرها ، همه رفیقها ، همه محبتهایی که در طول خلقت ابراز شده ) از رحمت رحمانیه خداوند هست . می فرمایند : رحمت خداوند دو بعد داره : 1 ـ رحمت رحمانیه که شامل همه محبتها و رحمتهای دنیایی است و رحمت رحیمیه که شامل رحمتها و محبتهای آخرتی است .

حالا ببینیم نسبت رحمانیت خدا به رحیمیت خدا چقدر هست ؟ ببینیم روز قیامت میزان رحمت خدا چقدره ؟ خوب دقت کنید اگر شما بدترین جنایتکار عالم باشید و کار قضای شما رو به دست مادرتون بدهند ، و مادرت بخواد برات حکم کنه . چقدر امید داری که مادرت ببخشدت ؟ ( گفتیم ، همه مادرهای جهان در طول خلقت که جمع بشن ، همه رحمت هاشون با هم می شه رحمت رحمانیه ) رحمت رحمانیه رو گرفتید که چقدره ؟ سؤال کردند : یا رسول الله (ص) ! رحمت رحیمیه چقدره ؟ فرمود :  در روز قیامت اگر رحمت خداوند صد قسمت داشته باشه ، 99 تای اون رحیمیه است و فقط یک قسمتش رحمانیه . حالا ببینید چی می شه ؟!! فقط خدا می دونه . بیخود نیست که شیطون هم طمع می کنه . واقعاً عجیبه .

یه بزرگواری در مورد رحمت الهی کتاب می نوشت ، وسط های کتاب ول کرد رفت نجف ، حرم حضرت امیرالمؤمنین (ع) ، داد زد : خدایا ! حتماً با این همه رحمت ، می خوای اونهایی که امام حسین (ع) رو هم کشتند ، ببخشی ؟! وقتی دریای رحمت الهی به تلاطم در می یاد ، اصلاً تمام ملائک ، اولیاء انبیاء ، صلحاء ، شهدا ، همه درجه یک ها تعجب می کنند . می گن : آقا چه خبره ؟! خدا چکار داره می کنه ؟! و خدا اونجا به رخ می کشه ، می گه : دیدی گفتم محبت من با محبت مادرت  فرق داره ؟! دیدی گفتم “ انا اقرب الیکم من حبل الورید ” ؟ ( من از نظر رحمت از رگ گردن به تو نزدیک ترم ) اصلاً تو الان تو آغوشمی . انشاءالله در ماه شعبان و مناجات شعبانیه می خونیم . مناجات شعبانیه مضامین خیلی عجیبی داره . حالا چون وقتش نیست ، من فقط یک اشاره ای می کنم ” فقد هربت الیک و وقفت بین یدیک ”  خدایا به سوی تو فرار کردم ، و بین دو دست تو واقع شدم و تو بغلتم . “ مستکین لک ، متضرعاً الیک ، مستکین متضرع ” مثل بچه ای که سرش رو می ذاره تو دامن مادرش و روی پای مادرش گریه می کنه ، من تو آغوش تو هستم و سرم رو روی شونه ات گذاشتم دارم باهات گریه می کنم . چقدر عجیبه . آقا اگر روز قیامت اصلاً عذابی هم نداشته باشیم ، فقط همین شرمی که می ببینیم خدا با ما چه کاری می کنه ما رو بیچاره می کنه .

با نفس همیشه در نبردم چه کنم         از کرده خویشتن به دردم چه کنم

گیرم که زمن درگذری به کرم          زین شرم که دیده ای چه کردم چه کنم

یعنی همین شرم برای انسان می مونه و جالب اینجاست که اینجا دیگه رحمت خدا به اوج می رسه . به جایی می رسه که عقل انسانی نمی تونه درک کنه . خدا چکار می کنه ؟ می فرماید : ملائکه من ! بنده من اگر یادش بیاد که چه کارهایی کرده و بعد من بخشیدمش از من شرمنده می شه ، گناهانش رو از یادش ببرید ! لذا بنده ، سرافراز ، پررو و طلبکار وارد بهشت می شه و فکر می کنه واقعاً حقش بوده . اصلاً گناهان رو از خاطرش می برند . آقا عجیبه .

آدم چه جوری به خدا امیدوار نباشه ؟ و بعضی وقتها این امید باعث می شه که انسان گناه کنه ، خدای به این خوبی رو اذیت کنه ، اذیت کردن معشوق به این زیبایی و محبوبی ، واقعاً‌با معرفت انسانی ( حالا با دین که نه ، آیا با معرفت انسانی ) می خونه ؟! ماها که همه آدم های با معرفتی هستیم ، کدام دستی رو با عسل در دهان گاز گرفتیم که اینقدر داریم خدا رو اذیت می کنیم ؟ ماها که برای کوچکترین کاری صد بار دولا و راست می شیم ، تشکر می کنیم ، چرا اینجور با خدا برخورد می کنیم ؟ آیا خدایی که اینقدر رحیمه باید هرچی می تونیم به سرش بیاریم ؟ در دیزی بازه ، حیای گربه کجا رفته ؟! هر کس که به آدم خوبی کرد باید سوارش شد ؟! هر کس به آدم محبت کرد و توی روی آدم خندید باید خرابش کرد . زیرابش رو زد ؟ بهش خیانت کرد ؟ از پشت بهش خنجر زد ؟ ما که تو دنیا با همنوعان مون این طوری رفتار نمی کنیم ، چرا با خدا اینگونه می کنیم ؟

باز محبت بالاتر می ره ، موسی (ع) صدا زد : یا اله العارفین ! خطاب رسید : “ لبیک ” ، صدا زد : یا اله المحبین ! خطاب رسید : “ لبیک ” صدا زد : یا اله العاصین ! خطاب رسید : “ لبیک ، لبیک لبیک ” عرض کرد : اول که گفتم : ای خدای خوبان یک بار فرمودی لبیک ، گفتم : ای خدای محبان ، یک بار فرمودی ، گفتم ای خدای گنهکاران ، چرا سه بار فرمودی لبیک ؟ خطاب رسید : ای موسی ! خوبها به عملشون امید دارند ، عارفها به عرفانشون ، اما این بدها که غیر من کسی رو ندارند . وقتی من رو صدا می زنند ، من سه بار لبیک می گم .

آقا خیلی این خدا عجیبه . خیلی عجیبه ، آدم هرچی فکر می کنه مبهوت می شه . نمی دونه چی بگه . نمی دونه چکار بکنه . نماز هم که می خوای بخونی می گه اینجوری شروع کن ، بگو : بسم الله الرحمن الرحیم ، می دونی من کی ام ؟ الحمدلله رب العالمین ، خدای جهانیان هستم . باز می گه : یادت نره ! “ الرحمن الرحیم ” . خیلی عجیبه ، اینقدر مبهوت رحمت خدا می شی که نمی دونی نمازت رو چه جوری خوندی . خیلی عجیبه ، هرچی آدم فکر می کنه که ما چه جوری با این خدا تا کنیم که شرمنده نشیم نمی شه . هرکاری انسان بکنه شرمنده است . هر کاری ! چه جوری شکر کنیم ؟ نمی شه . آقا ده تا گناه در روز داریم ، دو تاش رو برای خدا کم کنیم ، اگر 8 بار از خدا حیا نمی کنیم ، حداقل دو بارش رو از خدا حیا کنیم . سالها بر عمرمون گذشته با خدا خلوت نکردیم ، همه کار و زندگی رو بریزیم دور ، سه روز بشینیم اعتکاف کنیم ، با خدا خلوت کنیم . سه روز توی خونة خدا بشینیم باهاش حرف بزنیم . هیچ کار دیگه هم نکنیم . نه حرف پول بزنیم ، نه حرف تجارت بزنیم . خدا هم گفته : بنده من ! این سه روز که اومدی می خوام فقط با خودم باشی . اگه صحبت پول کردی ، صحبت تجارت کردی ، اعتکافت باطله پاشو برو ! این سه روز اومدی اگر داد و فریاد کردی ، به بغل دستیت فحش دادی ، کینه به دلت گرفتی ، اعتکافت باطله نمی خوام ! برو ! این سه روز عطر هم نمی خوام بزنی . می خوام بوی خودتو داشته باشی ، من خودتو دوست دارم اون عطر رو برای معشوقهایی بزن که به تو رو به خاطر بوی عطرت دوست دارند ، من خودتو دوست دارم ، همین تو رو ! با همین گنهکار بودنت ، با همین بدکاریت ، من خودتو دوست دارم . اون وقت همچین بنده ای که به سوی خدا می ره ( الله اکبر ! )  به جای اینکه خدا به رویش بیاره ، بگه : خُب حالا بخشیدمت ، ولی یادته با من چه کردی ؟ به جای اینکه خدا اخم کنه بگه باز این اومد خیلی خُب راهش بدید ، چی می گه ؟ فرمود : پیغمبرِ من ! وقتی بنده فراری و گنهکارم به سمتم می یاد میدونی چقدر خوشحال می شم ؟ مثل تشنه ای که ماهها آب نخورده و به آب می رسه ، من همون قدر خوشحال می شم . بعد می گه :‌پیغمبر ! “ لو علم المدبرون کیف اشتیاقی بهم لماتُ شوقا ” اگر گنهکارها بدونند من چقدر دوست دارم و چقدر خوشحال می شم که اینها در خونة من برگردند ، به خدایی خودم سوگند از خوشحالی می میرند .

خدایا ! امشب می خوایم خوشحالت کنیم ،‌( همین جوری که داره اشکات می ریزه ، خدا خوشحال می شه ) روایت هست که فرشته ها خدمت خدا می روند و می گن : خدایا ! این بنده ات رو چرا نمی کشی ؟ هی گناه می کنه ، هی توبه می کنه ، باز می شکنه ، باز توبه می کنه . بی حیاست . جلوی تو داره گناه می کنه ، اصلاً حالیش نیست ، نمی فهمه خدا یعنی چی ؟ این اصلاً هر وقت کار داره میاد سراغ تو ، این چه بندة بی حیایی هست ؟ مرگش رو برسون . عذابش کن . خدا می گه : “ اصبروا ” صبر کنید ! چون من یه چیزی می دونم که شما نمی دونید . “ انی اعلم ما لاتعلمون ” یه چیزی می دونم که شماها نمی دونید . می گذره ، یه مجلس اینجوری می شه ، سرت رو انداختی پائین داری گریه می کنی ، تا اشکت جاری می شه خدا با خوشحالی صدا می زنه : “ عرش رو زینت کنید ، این ملائکه که می گفتند : بکشش ، بیان نگاه کنن ، ببینند بنده ام چه جوری داره برای من گریه می کنه . “ لو علم المدبرون کیف اشتیاقی بهم لماتُ شوقا ”

امشب بیایم خدا رو خوشحال کنیم بیاین از خوشحالی بمیریم . الهی بذار امشب گریه کنم ، توبه کنم . ( بذارید یه کم خدا خوشحال تر بشه ) بذارید یه چیزهایی به خدا بگم تا خدا بفهمه ما دوستش داریم . “ الهی و ربی من لی غیرک ” خدا ! ما هم غیر تو کسی رو نداریم . نمی دونم چرا دلم هوای شعبانیه کرده ؟ قربونت برم امام عزیز (ره)‌ که هر شب روی بام جماران می ایستادی و دستات رو به قنوت بلند می کردی و شعبانیه می خوندی . اشک از ریشهای سفیدت روی دستات می چکید . امشب مناجات شعبانیه رو با امام (ره)‌ بخونیم “ والسمع دعایی اذا دعوتک ” حالا که دارم صدات می زنم صدامو بشنو ! خدا از من روت رو برنگردون “ والسمع ندایی اذا نادیتک ” حالا که دارم داد می زنم ، فریاد می زنم ، حالا که دارم ناله می کنم ، تو هم ناله هام رو بشنو . خدایا ! الله الله الله ! .

به به این تیکه اش خیلی عجیبه ! “ واقبل علی اذا ناجیتک ” حالا که به تو رو آوردم ، برای من بغلت رو باز کن “ فقد هربت الیک ” به سوی تو فرار کردم .

می گفت : بچه ام  یه کار بدی کرده بود با کمربند زدم از دستم فرار کرد ، دنبال مادرش دوید سمت آشپزخونه ، نبود من هم دنبالش دویدم هرچه گشت مادرش رو پیدا نکرد . دید دیگه چاره ای نداره برگشت خودشو تو بغلم انداخت ! بابا نزن ! حالا ما هم گنهکاریم ، چاره ای نداریم جز این که برگردیم . خدایا نزن ! “ یا رب الرحم ضعف بدنی رقه جلدی ” خدایا یه مشت پوست و استخوون که سوزوندن نداره ،‌ خدایا این بدن منم طاقت شب اول قبر رو نداره ، این بدن من طاقت آتیش رو نداره . همه گناهات یادت بیاد ، ببین چه بلایی به سر خدا آوردی

 





 
  • بازدیدهای این وبلاگ ?
  • امروز: 254 بازدید
    بازدید دیروز: 16
    کل بازدیدها: 697468 بازدید
  • ?پیوندهای روزانه
  • درباره من
  • فهرست موضوعی یادداشت ها
  • مطالب بایگانی شده
  • موضوع درباره امام زمان
    رضایت از خدا و از زندگی
    شرح دعای صحیفه
    شهدا از دیدگاههای مختلف
    امام سجاد و سختیهای بزرگ
    امام سجاد و جدش رسول الله
    امام سجاد و پناه به خدا
    امام سجاد و روز شب
    امام سجاد و فرشتگان
    حکایات هاشمی نژاد-400حکایت
    حکایات فاطمی نیا-100 حکایت
    حکایات استاد دانشمند-120 حکایت
    حکایات شیخ احمدکافی_60حکایت
    حکایات انصاریان_120حکایت
    حکایات مرحوم فلسفی_ 45حکایت
    حکایات شهید دستغیب_ 50 حکایت
    متن حکایات علامه حلی_10حکایت
    متن6حکایت از شیخ صدوق
    متن حکایاتی از شیخ عباس قمی_ره
    متن حکایات شیخ مرتضی انصاری
    وصال یار(1)
    وصال یار(3)
    وصال یار(2)
    وصال یار(4)
    وصال یار (5)
    وصال یار (6)
    یقین و محبت (1)
    یقین و محبت(2)
    یقین و محبت (3)
    یقین و محبت (4)
    هیئت علیه هیئت
    ملکوت انسان (1؛2؛3)
    مکتب عشق
    آسمانی شدن
    جهاد علمی
    توبه
    اخلاق کریمان
    موفقیت و سعادت
    متفرقه ها-مهم
    دید ما نسبت به مردم
    عمل به فرهنگ شهادت
    لینک ارگانهای مختلف و مراکز گوناگون
    هر چه می خواهد دل تنگت بپرس
    دانلود شبهات وهابیت و مسائل مربوطه
    فتاوای خنده دار و مستند وهابیها
    حکایت مختلف شخصیه دیدن داره ها
    تصاویر موضوعی
    افتخار خدمت به مردم(1؛2؛3)
    حرف حساب اینجاست...
    دانلود سخنرانی های حضرت امام خمینی
    منبر های آقای فاطمی نیاء-72 منبر
    منبر های آقای دانشمند
    منبر آقاتهرانی
    منبر آقای صدیقی
    منبر علامه مصباح یزدی
    منبر مرحوم فلسفی
    منبر مرحوم کافی
    منبر استاد مردانی
    منبر حجه الاسلام هاشمی نژاد
    پیرامون امام زمان-آیه الله ناصری
    طب قرانی-استاد خدادادی
    طب اسلامی -دکتر روازاده
    شخصی هاش این توست
    اخلاق(آقا تهرانی)
    شیعه...
    عکسها به سلیقه من...
  • اشتراک در خبرنامه
  •  
  • لینک دوستان من
  • لوگوی دوستان من
  • آهنگ وبلاگ من
  •